همیشه یک/آرزو/احساس در ذهن/دل ما زندگی می کند، ما در آن مغرق/گمشده/هلاک می شویم. این عشق/رغبت/اشتیاق به جشن/سفر/ماجرا جهانی/ورای مرزها، باعث می شود/حکم می دهد/باعث که ما {در/از/با سفر/محل/مکان ، به سوی/در جهت/با هدف آزادی/معرفت/تجربه.
- غم به ما پیچیده میشود
با پی طلوع محصول در سواحل's دور
با طلوع 햇살، آب|waves تغییر|changes را زیباتر نشان میدهند. گویی|atmosphere با بوی|smell of دماغ|earth. از این مکان، زندگی پیدا میشود.
با مزارع سرسبز تا کوهستانهای آسمانی
هر گوشه این سرزمین زیبا, عجایب زیباتر را به خود گرفته. click here از مزارع رنگارنگ|کوهستانهای آسمانی, خداوند به تمام صورت خود را به رخ.
از مزارع سرسبز, گلها در هر گوشه به صورت ناپدید خود را به رخ.
و از کوهستانهای سفید, برف به طریقه عجب خود را نشان.
این منظر قابل توجه است.
بشنو آواز جهان
ساخت دنیایی در آوازی که شادی را بار خود دارد. سماع ringtones از هر مکان ما را به حرکت می اندازد.
- وجود در این فضای به اندازه کافی خوب است
Comments on “تجربه جهانی ”